در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که شخصی نامهای به ابوذر نوشت و گفت: تحفهای از علومی که داری به من بده، ابوذر در جواب نوشت: «علم بسیار است؛ ولی اگر میتوانی، به کسی که او را دوست داری بد نکن! ظاهراً وقتی این جواب به دست آن شخص میرسد، سراغ ابوذر میرود و میگوید: «این چه حرفی است که میگویی؟ بد نکن به کسی که دوستش داری؟ مگر تو کسی را دیدهای که شخصی را دوست داشته باشد و به او بد کند؟ آدم به کسی که دوست دارد، خوبی میکند نه بدی». ابوذر به او میگوید: «قبول داری که جان تو پیش تو محبوبترین جانها است؟» یعنی ابوذر مسئله «حب به ذات» را مطرح میکند که انسان مفطور به این فطرت است و فلاسفه هم همین را می گویند. وقتی سراغ گناه رفتی، این همان موقعی است که به خودت بد میکنی. [مرحوم آیتالله آقامجتبی تهرانی]